داستان طنز ترسناک
آقای نویسنده تکیف ما رو روشن کن داستان یا طنز یا خنده دار,داستان طنز ترسناک دیگه چیه؟
این داستان رو دوستم برام تعریف کرده و قسم میخورد که واقعیه:
دوستم تعریف میکرد که یک شب موقع برگشتن از ده پدری تو شمال ... ،
جای اینکه از جاده اصلی بیاد، یاد باباش افتاده که میگفت:
جاده قدیمی با صفا تره و از وسط جنگل رد میشه!
اینطوری تعریف میکنه:
من احمق حرف بابام رو باور کردم و پیچیدم تو خاکی. 20کیلومتر از جاده دور شده بودم که یهو